به گزارش نماینده، از دوران راهنمایی علاقه زیادی به تحصیل در علوم حوزوی داشت، اما به سفارش پدر و مادرش بعد از اتمام دروس متوسطه همراه با برادر دوقلویش وارد حوزه علمیه اصفهان میشود. اما مدتی نمیگذرد که اشتیاق آنها به حفظ قرآن کریم باعث میشود که چند ماهی تحصیل را تعطیل کنند و با همیاری هم در مدت کوتاهی کل قرآن را حفظ شوند، به لطف قرآن کریم سطوح مقدماتی و سطح دو حوزه را در مدت شش سال به پایان میرساند و در همین اثنا نهجالبلاغه را حفظ میکنند.
برای شرکت در دروس سطح خارج وارد شهر مقدس قم میشوند؛ یکی وارد گرایش امامت و مهدویت و دیگری به گرایش تفسیر قرآن روی میآورد.
ابوالفضل جعفریپور یکی از دوقلوها، هم اینک مسئول پاسخگویی مرکز تخصصی نماز است، وی برای تبلیغ معارف الهی به سراسر کشور و حتی برخی کشورهای منطقه رفته است، خاطراتی را بازگو میکند که جای بسی تأمل است:
*در ابتدا خودتان را معرفی میکنید؟
-ابوالفضل جعفریپور متولد ۷ تیر ۱۳۶۱ در خمینیشهر اصفهان هستم، بعد از مقطع راهنمایی با تشویق پدر و مادر و علاقهای که خودم به علوم دینی داشتم میخواستم با مقطع سیکل وارد حوزه شوم، ولی با مشورت خانواده و کسانی که خودشان طلبه بودند، مصمم شدیم با دیپلم ادبیات و علوم انسانی وارد حوزه شویم.
در آن زمان رسم بر آن بود که با سیکل وارد حوزه شوند، ولی به سبب اینکه نگرش افراد در مقطع دبیرستان تغییر میکند، ما مصمم شدیم دیپلم را بگیریم و به همراه اخوی بزرگوار در سال ۱۳۷۸ وارد حوزه علمیه شدیم، یک سال در حوزه علمیه درس خواندیم و سال بعد در مؤسسه جامعةالقرآن به مدت ۵ ماه و ۵ روز قرآن کریم را حفظ کردیم.
*چند تا خواهر و برادر هستید؟
سه برادر و پنج خواهر
*اسم برادر دوقلویتان چیست؟
- محمد جعفریپور
*کدام یک بزرگتر هستید؟!
بنده
دوقلوهای مبلغ قرآنی اصفهانی و روش منحصر به فرد آنها برای حفظ آیات الهی!
*رمز موفقیت در حفظ قرآن کریم آن هم در این مدت کم چی بود؟
-رمز موفقیت بنده این بود که در امر حفظ قرآن هممباحثهای همچون اخوی داشتم و روزانه ما ۱۰ ساعت قرآن حفظ میکردیم و روزی ۱۰ جزء قرآن را مرور میکردیم.
البته وقتی وارد حوزه علمیه الهادی اصفهان شدیم، به برکت حفظ قرآن کریم استعداد حافظه ما مضاعف شد و توانستیم در مدت شش سال سطح را تمام کنیم، یعنی ۱۰ سال حوزه را در شش سال گذارندیم و بعد از آن وارد درس خارج آقای مظاهری و موسویدرچهای در اصفهان و پس از آن وارد حوزه علمیه قم شدیم.
در اصفهان در مقطع کارشناسی فقه و اصول وارد شدیم و در حوزه علمیه قم کارشناسی ارشد امامت و مهدویت به پایان رساندم، بعد از آن طی دوره تخصصی نماز جزو پژوهشگران و مدرسین مرکز تخصصی نماز شدم و هم اکنون در مرکز تخصصی نماز مشغول پژوهش و عضو شورای پژوهش و آموزش هستم.
*درباره شیوه و روش حفظ قرآن خودتان توضیح میدهید؟
-درباره روش حفظ قرآن کریم یکی از روشهای مؤثر برای ما ایرانیان، روش هفت ساعت و هفت روز است؛ یعنی برای اینکه یک مطلب در حافظه کوتاه مدت انسان جای بگیرد، لازم است هفت ساعت آن را تکرار کنیم، قرآن کریم را باز میکنیم، سه کلمه از قرآن کریم را میخوانیم، «الله ولی الذین...» پنج مرتبه تکرار میکنیم، با نگاه از روی آیه قرآن تا حافظه تصویری شکل بگیرد و بعد از آن قرآن را میبندیم، دو مرتبه تکرار میکنیم، قرآن را باز میکنیم، یک کلمه اضافه میکنیم «الله ولی الذین آمنوا ...»، سه مرتبه تکرار میکنیم و بعد از آن قرآن را میبندیم، همین طور یک کلمه یک کلمه اضافه میشود.
در مورد حفظ قرآن یکی مسأله زمان است، اگر امروز ساعت شش صبح حفظ کردیم، فردا هم همین ساعت حفظ کنیم، ذهن ما فعال میشود که در این ساعت قرآن کریم را فرا بگیرد و ذهن ما در این ساعت فقط قرآن کریم را یاد میگیرد.
مسأله دوم مقدار حفظ و مسأله دیگر مقدار زمان حفظ است، اگر از ۴۵ دقیقه بیشتر شد؛ در ابتدای کار نه تنها مفید نیست، بلکه به انسان ضرر میزند، حد نرمال ما ایرانیها در یادگیری ۴۵ دقیقه است و این چیزی است که به لحاظ کارشناسی ثابت شده است، حال در مدت ۴۵ دقیقه، نصف یا یک صفحه حفظ کردید، مهم نیست، مهم این است که آیات را حفظ کرده باشید.
در روزهای اول و تا یک ماه اول نصف صفحه میشود، بعد از آن هر چه میزان یادگیری انسان بالا برود، آیات و کلمات قرآن تکراری میشود که تا سوره مبارکه اعراف اگر کسی حفظ کند، دیگر بقیه قرآن تقریباً دو سوم تکراری است و تنها یک سوم کلمات جدید دارد، طبق فرمایش رسول اکرم(ص) خواندن قرآن موجب تقویت حافظه انسان میشود.
راهکارهای تقویت حافظه
*همزمان با خواندن دروس حوزه، قرآن را حفظ کردید؟!
- نه! همه کارها تعطیل شده بود، فقط کار ما حفظ قرآن بود که از صبح شروع میکردیم و تا اذان مغرب هم ادامه داشت، صبح دوباره همین برنامه ادامه مییافت، البته پشتکار خیلی مهم است، توصیه میکنم دوستداران حفظ اول مصمم شوند، اراده خود را قوی کنند، که در عین حال کاری بسیار آسان و ظریف است.
همچنین باید در این مدت نسبت به تقویت حافظه هم توجه کنند، یکی از چیزهایی که مغز انسان به آن نیاز دارد گلوکز است، لذا با خوردن شیرینیهای طبیعی مانند عسل، خرما، شیر، کندر (که در روایات داریم) به تقویت حافظه خود کمک کنند، همچنین خواندن قرآن کریم و برخی مواد غذایی مانند گوشت گردن گوسفند هم در این مهم مؤثر است، به گونهای که در روایات ذکر شده است پیامبر اکرم(ص) گوشت گردن گوسفند را میل میکردند یا به فرموده امام صادق(ع) خوردن ۲۱ عدد مویز ناشتا تا هفت روز موجب تقویت حافظه انسان میشود.
مسأله دیگر اینکه حفظ قرآن کریم تا هفت روز باید ادامه پیدا کند، به عبارتی دیگر هفت روز زمان میبرد که وارد حافظه بلندمدت شود، بنابراین حفظ اولیه خیلی مهم است، اگر انسان خوب حفظ کند و به مرور یک جز یا حتی نیم جزء را دوره کند، دیگر از حافظهاش پاک نخواهد شد.
* زیر نظر کدام استاد قرآن را حفظ کردید؟
-آقای سلیمانیان، ولی آقای سلیمانیان با روش نوار و تکرار آیات کار میکردند، ما که دیدیم روش مؤسسه برای ما کافی نیست، خودمان دو نفری به حفظ قرآن پرداختیم، رمز موفقیت در حفظ قرآن این است که ۲ نفر باشند، یعنی همبحث داشته باشند که یکدیگر را تشویق کنند، این عامل مؤثری است برای اینکه انسان هم قوی حفظ کند و هم سرعت بالایی برای حفظ داشته باشد.
دوقلوهای مبلغ قرآنی از سمت چپ؛ ابوالفضل و محمد جعفریپور و دوقلوهای عراقی (حسن و حسین) در آغوش آنها
برای حفظ قرآن، قل قرآنی داشته باشید!
*حالا اگر همبحث و قل نداشته باشند، چه کار کنند؟!
-مهم دوقلو بودن نیست، ببینید یکی از خصوصیات حوزه وجود هممباحثه است که در دانشگاه این طوری نیست، چون همان خواندن تنها مهم نیست و بیان برای دیگران موجب رشد انسان میشود و باعث میشود در حافظه بماند.
*پس در واقع دنبال یک قل قرآنی بگردند!
-بله! به شرطی که هر دو علاقهمند و مصمم برای حفظ قرآن کریم باشند، نمیگویم الزاماً این باشد میخواهیم بگویم اگر میخواهند سرعت بالا داشته و موفق شوند، لازمهاش این است.
بااین وجود انسان میتواند با افرادی که داخل خانواده هستند، حالا الزاماً هم لازم نیست طرف مقابل حفظ کند، اینکه کسی باشد که حفظ را تحویل بگیرد، یعنی اهمیت قائل باشد و پدر و مادر و خواهر خانواده مصمم باشد و به عنوان یک معلم همه تکالیف را چک کند.
*نهجالبلاغه را با هم حفظ کردید؟
-به همراه اخوی با همان روش مباحثه حفظ کردیم، ولی با آن سرعتی نبود که برای حفظ قرآن داشتیم، زیرا همزمان با تحصیل دروس خارج فقه و اصول حوزه بود و به همین جهت یک مقداری به طول انجامید.
*چه مقدار طول کشید؟
-حفظ نهجالبلاغه سه سال طول کشید.
*شما میان خویشاوندانتان روحانی داشتید، یا همان علاقه شخصیتان عامل ورود شما و دیگر برادرتان به حوزه شد؟
-ورود ما به حوزه از روی علاقه بود، ولی مرحوم پدر اصرار داشت که تشخیصمان درست باشد، چون بعد از اتمام دبیرستان خیلی افراد به دانشگاه گرایش پیدا میکردند، البته کسانی که همراه ما بودند و در همان دوره راهنمایی ابراز تمایل به حوزه میکردند، بعدها وارد دانشگاه شدند، اما من و اخوی بعد از اخذ مدرک دیپلم وارد حوزه شدیم.
خواهرزاده اولین شهید روحانی انقلاب هستم
*پس شما در بستگانتان روحانی نداشتید؟!
-چرا! سه نفر از داییهای بنده از روحانیون بودند که بزرگترین آنها مرحوم شهید سیداحمد دیباجی هست که ۱۸ فروردین ۵۸ در تهران، خیابان شهید دیباجی کنونی به همراه فرزندشان سیدمحمد و سیدعلی به شهادت رسیدند، وی در نجف بود، ولی بعد از انقلاب به سبب علاقهای که به مرحوم امام(ره) پیدا کرده بود، به ایران آمد و در مسجدی که به اسم مسجد مهدیه شده است، مشغول به تبلیغ شد و به شهادت رسید، در واقع اولین شهید روحانی انقلاب مرحوم دیباجی بود.
دایی دیگر ما رئیس دانشکده الهیات مرحوم سیدرضا دیباجی بود، قبل از انقلاب رئیس دانشگاه جندی شاپور دانشگاه شهید چمران امروزی اهواز بود.
سیدابوالقاسم دیباجی دیگر دایی ما هم اکنون نماینده آیتالله سیستانی در کویت هست، با اینکه در خانواده خود روحانی داشتیم، منتها به گونهای نبوده است که به خاطر تأثیرپذیری از آنها باشد، با این وجود علاقه پدر و مادرم هم برای ورود ما به حوزه خودش یک محرک اصلی بوده است.
لزوم توجه طلاب و روحانیون به بسترهای تبلیغ در فضای مجازی/ شرط موفقیت طلاب در خارج حفظ قرآن کریم است
*برای تبلیغ کجا فعالیت داشتید؟
-به غیر از طرحهای معراج، مفتاح و محراب که برای مرکز تخصصی و به سراسر کشور رفتهام، در فضای مجازی پاسخگوی مسائل دینی هم هستم، در فیسبوک فارسی هم کار تبلیغ دین را انجام میدهم، در فضای مجازی با مناظره و مباحثه با مسیحیان الحمدلله موفق شدیم برخی افراد را در همین ایران خودمان جذب اسلام کنیم، میخواهم بگویم از این فضا نباید غافل بود، حالا که موقعیت برای تبلیغ دین ایجاد شده است، توصیه میکنیم که طلاب عزیز هم استفاده کنند.
در شرایط کنونی صرف وبلاگنویسی مهم نیست، بلکه طلاب باید با جامعه در تعامل باشند و حرف آنها را بشنوند، بفهمند، هضم کنند و پس از آن متناسب با سؤالشان پاسخ دهند، این روش خیلی در مکتب اهل بیت(ع) پررنگ است که هر شاخصی را متناسب با میزان درک خودش پاسخ میدادند، پیامبر(ص) فرمودند: ماپیامبران مأمور شدیم که به میزان عقول مردم با آنها صحبت کنیم.
در کشورهای اسلامی مانند سوریه، عربستان سعودی هنگامی که با اهل سنت و حتی سلفیه روبرو شدم، به این یقین رسیدم که مکتب پویای تشیع سؤالی بدون جواب ندارد، منتها لازمهاش این است که طلاب و رحانیون یک مقدار مسلط به قرآن کریم باشند و انسان وقتی با حفظ قرآن کریم جلو میرود، در مناظره برنده میشود.
به عبارتی دیگر یکی از رمزهای موفقیت اهل سنت حفظ قرآن است، بنابراین توصیه میکنیم طلاب حوزههای علمیه که حتی حفظ ترتیبی قرآن را نمیتوانند انجام دهند، حفظ موضوعی داشته باشند، اگر روزانه یک آیه قرآن حفظ کنند، در آخر سال ۳۶۵ آیه را حفظ کرده اند
حسان عبدالمنان قرآن را به صورت موضوعی با نام «معجم الموضوعی لایات القرآن الکریم» جمعآوری کرده که توسط انتشارات دارالعلم چاپ شده است، این کتاب در این زمینه خیلی مؤثر است، در واقع بچه شیعه با حفظ موضوعی قرآن میداند که اعتقاد خودش کجای قرآن کریم آمده است و در نتیجه آن از اعتقادات دفاع کند.
* اخوی شما هم در مرکز تخصصی نماز است؟
- خیر! ایشان در حوزه تفسیر قرآن کریم فعالیت میکنند.
دوقلوهای اصفهانی مراسم خطبهخوانی در غدیر را اجرا میکنند/ سنت حسنه خطبهخوانی غدیر احیا شود
*به مناسبت عید غدیرخم در اصفهان مراسم خطبه خوانی دارید، چند سالی است که این کار را انجام میدهید؟
-خطبهای که پیامبر اکرم(ص) در کنار آبگیر غدیر ایراد فرمودند به خطبه «غدیریه» معروف است که در کتابهای حدیثی مانند احتجاج شیخ طبرسی وبحارو ... نقل شده است، در روز عید غدیر خم دکوراسیون غدیر چیده میشود و ما هم همانند آنچه در روایت آمده است، از حفظ اجرا میکنیم و مسلماً هر چیزی به روش تصویری انجام شود ماندگاریش در مخاطب بیشتر است.
در شب و روز عید غدیر در اصفهان وشهرهای اطراف اجرا کردیم، استقبال از این مسأله زیاد است و برای فرهنگسازی شبیهسازی خطبه غدیر نیاز به افراد زیادی داریم که خطبه را حفظ باشند و بهتر است که خانوادهها فرزندانشان را به این امر تشویق کنند و ما هم اکنون با برگزاری کلاس حفظ خطبه بیش از ۵۰ حافظ خطبه در اصفهان داریم.
از سال ۸۰ به همراه اخوی خطبه غدیریه پیامبر اکرم(ص)، خطبه امام سجاد(ع) در شام و خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) را اجرا کردیم.
هنگامی که ائمه جماعت مدینه از دست مبلغ ایرانی عصبانی میشود
*خب! در این قسمت از خاطرات تبلیغیتان برایمان میگویید؟
-در سفرهای داخلی و خارجی برای هر مبلغ دینی یکسری اتفاقها میافتد که همه اینها خاطرهانگیز است، از کشور سعودی شروع کنم، همان طور که گفتم رمز موفقیت مبلغان ما در مواجهه با فرقههای دیگر مذاهب دیگر تسلط به آیات قرآن است و از آنجایی که به فرموده مقام معظم رهبری به ۱۰ میلیون حافظ نیاز داریم، لازمهاش این است که از طلاب شروع کنیم که الحمدلله گامهای مهمی برداشته شده و قرار است در طول ۱۰ سال با برنامهریزیهای انجام شده طلبههای ما حافظ کل قرآن کریم شوند.
یکی از خاطرات بنده مربوط میشود به گفتگو با یکی از ائمه جماعات مدینه که در مسجدالنبی رخ داد، در این گفتوگو هر چه راجع به غدیرخم و خطبه غدیر -که کامل حفظ بودم و با با لهجه فصیح عربی خواندم- میگفت «والله لا ادری والله لا ادری» یا واقعاً نمیدانست، میپرسید خم کجاست؟ یا کتمان میکرد! تا اینکه بحث را به سمت آیه تطهیر بردم، پیش خودم گفتم: اینجا آخر خط است، باید پیاده بشوی!
در ابتدا گفتم: ای بزرگوار! شما عرب هستی و من عجم هستم، شما نسبت به من به زبان قرآن بیشتر آشنا هستی.
در پرانتز بگویم: همانطور که میدانید اهل سنت همگی اتفاق دارند که این آیه تطهیر مخصوص اهل بیت(ع) نیست، مخصوص پنج تن آل کسا نیست، بلکه زنان پیامبر(ص) را شامل میشود- اهل بیت پیامبر(ص) هم شامل همسران حضرت هم میشود- وقتی آیه را خواندم بسیار تعجب کرد، فهمید من میخواهم چه بگویم، چون در زبان عربی اگر زنان جمعیتشان بیشتر از مردان باشد، فعل به صورت مونث آورده میشود و اگر کمتر از مردان باشند، فعل به صورت مذکر میآید، اینجا بود پس از یک ساعت و ۲۰ دقیقه مناظره این استاد ما چهرهاش برافروخته شد و با تندی گفت: از جا بلند شو، «قم! قم!» و در نهایت محل را ترک کرد.
بنابراین اگر مسلط به قرآن کریم باشیم، هیچ وقت در مناظره شکست نمیخوریم، بارها مشاهده شده افرادی وارد مباحثه با علمای سعودی میشوند، چون تسلط به قرآن کریم ندارند و در این شرایط مردم آنها را نگاه میکنند، وجهه خوبی نخواهد داشت.
یک خاطره خوش ما مربوط به جوانی از اهل یمن بود، وقتی با او صحبت کردم - البته او خیلی جستجوگر بود و خودش جلو آمد- بحث تحریف قرآن از سوی شیعه و دشنام به صحابه را مطرح کرد! من هم در جواب گفتم: ما همان قرآنی را میخوانیم که شما میخوانید، همچنین در مکتب شیعه لعن هست، اما سبّ نیست، وقتی فهمید حافظ قرآن کریم هستم بسیار مسرور شد، با این وجود یکی از اتهاماتی که اکنون به شیعیان میزنند، این است که آنها اعتقاد به نبوت حضرت علی(ع) دارند! من هم به این جوان یمنی گفتم که این گونه نیست و امیرالمؤمنین(ع) جانشین پیامبر(ص) است.
عدم باور درست به معاد مانع خشوع انسان به اطاعت الهی میشود
*در خصوص فعالیت داخل کشور هم خاطرهای به ذهنتان میرسد؟
-در حوزه داخلی اعتقادم بر این است که بر اساس آیات قرآن اگر ایمان شخص به توحید و معاد درست شود، فرد به خوبی جذب آموزههای دینی میشود، خداوند متعال در آیه ۴۵ سوره بقره میفرماید: «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِینَ»، نماز خواندن سخت است، باید از خواب و کار و مشغلهات به خاطر نماز بزنی، بنابراین مسأله نماز به اعتقاد به معاد گره خورده است، «الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُوا رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»؛ همان کسانى که مىدانند با پروردگار خود دیدار خواهند کرد و به سوى او باز خواهند گشت.
پس نماز برای شما سنگین است تا زمانی که به خشوع برسید، زمانی به خشوع خواهید رسید که باور شما نسبت به معاد ایجاد شود، متأسفانه در بحث توحید و معاد کم کار کردیم.
شخصی میگوید: من نماز نمیخوانم! باید گفت: مگر خداوند به نماز ما نیاز دارد، این شخص مشکل توحیدی دارد، مسأله نماز برای او جا نیفتاده است، در حالی که نماز به خاطر زندگی برزخی و حیات طیبه انسان تشریع شده است، نه اینکه خداوند به نماز ما احتیاج داشته باشد. همه مردم دنیا همانند ابوجهل شوند یا همانندسلمان فارسی، برای خداوند هیچ فرقی نمیکند این را باید یقین کرد
یا وقتی بحث حکمت خدا برای یک جوان جا نمیافتد، دست از یکسری مسائل عملی مانند حجاب، نماز و روزه بر میدارد، در ماه رمضان علناً روزه خواری میکند، این ناشی از ضعف اعتقادی به توحید و حکمت خداوند است.
باید هضم کرد که خداوند تمام دستوراتش بر اساس حکمت است، بر اساس حکمت است که فرمود: گوشت خوک حرام و گوشت گوسفند حلال؛ چون یعنی برای خدا فرق نمیکند همه گوشت خوک بخورند یا گوشت حلال.
فکر میکنیم جامعه از لحاظ اعتقادی رشد کرده است، نه این گونه نیست، بلکه جامعه به لحاظ علمی رشد کرده است و از لحاظ اعتقادی رشد چندانی نداشته است، حتی رو به انحطاط، ضعف و زوال است، شما میبینید وقتی عرفانهای نوظهور پدید میآید عده زیادی جذب میشوند، این نشان از ضعف اعتقادی انسانهاست.
ماجرای گرویدن یک بانوی مسیحی به شیعه
اما درباره خاطره داخلی! راجع به این شیعه شدن یک شخص مسیحی است، به روش قرآن کریم با ایشان گفتوگو کردم، گفتم: شما مسیحی هستی، چرا یهودی نیستی؟ گفت: دین مسیحیت بعد از یهودیت آمده است، گفتم: دین اسلام هم بعد از مسیحیت آمده است، خب باید بپذیرید. گفت: حاجآقا اسلام سخت است، باید نماز بخوانیم، حجاب رعایت کنیم.
گفتم: صبر کن! اسلام دوبخش دارد، یک اسلام نظری و یک اسلام عملی، اسلام نظری که شما وارد توحید میشوید که خدا یکتاست، این خیلی تفاوت میکند که شما با این اعتقاد و باور از دنیا بروید که شریک برای خدا قائل شوید، بگویید: «ان الله ثالث ثلاثه»! خدا سومی از سه تاست؛ پدر(خدا) و پسر(حضرت عیسی) و روح القدس (جبرئیل) یا اعتقاد به اینکه خدا یگانه است، قرآن آخرین کتاب آسمانی است و کاملتر از انجیل است، رسالت حضرت محمد(ص) کاملتر از حضرت عیسی(ع) است.
گفت: از کجا معلوم که دین اسلام کامل باشد؟
در پرانتز این مطلب را بگویم یکی از مسائلی که روی آن کم کار کردیم، در خصوص آداب زندگی فردی و اجتماعی از منظر اسلام است، روایات فراوانی علامه مجلسی در کتاب العشره «بحارالانوار» جمعآوری کرده که اهل بیت(ع) فرمودند: خوردن شما اینگونه باشد، رفتار فردی و اجتماعی این گونه باشد، حتی سر سفره نشستن، مسافرت رفتن و .... این موارد مطرح شده است. وقتی زیباییهای اسلام بیان شود، کامل بودن آن مشخص میشود که این دین برای تمام شؤون زندگی انسان برنامه دارد.
گفتم بهترین راه مقایسه است، من به ایشان کتاب «بهشت اخلاق» استاد نیلیپور در خصوص آداب و رفتار اسلامی کتاب «حلیة المتقین» علامه مجلسی و نهج البلاغه را معرفی کردم، به او گفتم: حالا همه را لازم نیست مطالعه کنید، من قرآن، انجیل، تورات و زبور را خواندم، شما هم بخوانید، ببینید کدام آموزهها به عقل و فطرت شما نزدیک است، دو سه هفتهای طول کشید و بالاخره پاسخ داد که بله! من شیعه شدم، به سبب اینکه واقعاً میبینم مکتب شیعه از لحاظ آداب زندگی دنیوی و اعتقادات اخروی خیلی غنی است.
* مشکل نوع نگاه این شخص مسیحی چی بود؟
مشکل نگاه کردن به عمل مسلمانان بود، اینکه مسلماننماها به اسم اسلام یک عمل اشتباهی را انجام میدهند، این باعث میشود دیگران نسبت به دین بدبین شوند، بنابراین باید خیلی مراقب باشیم. امیرالمؤمنان(ع) میفرماید: «ان دین الله لا یعرف بالرجال، بل بایة الحق، اعرف الحق تعرف اهله...»، همانا دین خدا به وسیله اشخاص و مردان سرشناس شناخته نمیشود، بلکه به نشانهها و آیات الهی شناخته میشود، بنابراین دستورات و نشانههای حق را بشناس تا در شناخت صاحبان حق گمراه نشوی.
بنابراین دین خدا با من روحانی شناخته نمیشود، با عمل مسلمانان حتی دانشمندان شیعه شناخته نمیشود، بلکه باید حق را شناخت، هر انسانی ممکن است اشتباه بکند، تنها دوچیز که اشتباه ندارند، قرآن و عترت، باید ما به این درک برسیم که اسلام با عمل یک مسلمان شناخته نمیشود، اگر قوانین، رفتار و عمل ضد اسلامی درجامعه دیدید ربطی به اسلام ندارد، خیلی واضح و روشن است. خیلی مواقع شده است به یک جوانی که در نماز سست است، میگوییم جوان نماز برای رشد خود انسان است، میگوید ای بابا حاج آقا! وقتی بعضی مسئولین به مردم دروغ میگویند، تو انتظار داری ما نماز بخوانیم، من هم در جواب میگویم: این چه منطقی است! وقتی توضیح داده میشود، میپذیرد که عمل آنها ربطی به اسلام ندارد.
اگر روی ریشهها کار کنیم و با ملایمت و ملاطفت همراه با زبان نرم سخن بگوییم، در جذب افراد موفق خواهیم بود، همان گونه خداوند متعال خطاب به پیامبر(ص) میفرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ»؛ به سبب رحمت خداست که تو با آنها این چنین خوشخوی و مهربان هستی، اگر تندخو و سخت دل میبودی از گرد تو پراکنده میشدند، بنابراین این اخلاق پیامبر(ص) است که مردم را جذب دین میکند.
مسأله سوم این است که باید به اندازه عقل مردم سخن گفت، در واقع این بحث چهره به چهره جواب میدهد و در صورتی که به اندازه عقول مردم صحبت کنیم، موفق خواهیم بود.
گامهای عملی که انسان را به سوی سعادت سوق میدهد
* و صحبت پایانی....
- من کسی نیستم بخواهم توصیه کنم، آنچه در این دنیا داریم میبینیم، مظلومیت شیعه است، خانوادهها نسبت به مسائل دین حساس باشند، نسبت به مسائل عبادی دینی فرزندانشان حساس باشند، مخصوصاً «نماز» به عنوان محور توجه داشته باشند که در قرآن تنها عامل بازدارنده از گناه نماز معرفی شده است.
امام علی(ع) در نامه ۲۷ نهج البلاغه به فرماندار مصر مینویسد: -اگر میخواهی فرمانده خوبی باشی، رئیس جمهور خوبی باشی، رهبر خوبی باشی- «بدان که همه اعمال تو، تابع نماز است»، بنابراین اگر در مکتب تشیع زندگی میکنیم یا پیرو اهل بیت(ع) هستیم، برای رشد و حیات طیبه در عالم برزخ به یکسری اعمال عبادی نیاز داریم.
یکی از چیزهایی که انسان را رشد میدهد این است که انسان دائمالوضو باشد، بسیار بد است که یک بچه شیعه برخلاف مکتب اهل بیت(ع) حرکت کند، این یکی از گامهای عملی است.
در زندگی اهل بیت(ع) خیلی چیزها خیلی راحت است، یک هفته و ده روز زمان میخواهد تا برای انسان ملکه شود، یک مقدار تقصیر رسانه است که تبلیغ نمیکند و یک مقدار هم تقصیر خودمان است، زیرا دوست داریم که دیگران برای ما بازگو کنند، در حالی که باید مطالعاتمان را در زمینه دینی بالا ببریم.
نظر شما